ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
یکی از مشکلاتی که داریم و باید حواسّمان باشد، این است که دوندهی قبلی مشعل را به دوندهی بعدی نمیدهد. در یک مسیر ثابت، هرکسی کار خودش را میکند.
یکی از ویژگیها و امتیازهای جریانهای غیر ما (مثلاً کشیشهای مسیحی) این است که 50 سال پیش یادداشتهایی روزانه نوشتهاند که هنوز باقی است. اگر یک کلیسای کوچک هم دارند، قدم به قدم با جزئیّات به نفر بعدی منتقل میکنند و نفر بعدی ادامه میدهد؛ نه اینکه از ابتدا شروع کند.
ما یک طلبه میفرستیم به روستایی و یا جایی برای یک مدّتی، یک سال دو سال اشتباهش را میکند و بالای منبر کلمههایی میگوید و میبیند همه خندیدند. میفهمد که این کلمه اینجا معنای بدی دارد. در خیابان با کسی برخورد میکند و بعد کسی به او میگوید این فرد فلان مسئله را دارد. درست روزی که میفهمد چه چیز است و چه کار باید بکند، میرود و نفر بعدی دوباره از اوّل شروع میکند.
در زمان جنگ، بعضی از رزمندهها به طلبهها اعتراض میکردند. مبلّغان 45 روزه اعزام میشدند. این طلبه میآمد از اوّل رساله شروع میکرد تا مثلاً به آداب تیمّم میرسید و 45 روزش تمام میشد و بعد برمیگشت. نفر بعدی هم از اوّل رساله شروع میکرد و تا به آداب تیمّم میرسید، میرفت. دوباره نفر بعد میآمد. یک وقت، بعضی رزمندگان آمده بودند به ستاد اعزام مبلّغ و میگفتند: «به خدا، آداب تیمّم را حفظ شدیم! مسائل خمس را برایمان بگویید!»
خلأ ما این است که نمیآییم به نفر بعدی بگوییم که: «ببین! من این کارها را کردم و تا اینجا رفتم. این تجربیّات من بود. اگر تو می خواهی کار فرهنگی بکنی، این راهکار و این تجربه.»
منبع: سنگر اجتماعی: چکلیست سربازان جنگ نرم؛ محمّدرضا زائری؛ تهران: احیاء، 1395 ش.