علی حب نقی

علی حب نقی

علی حب نقی - هر روز بهتر از دیروز
علی حب نقی

علی حب نقی

علی حب نقی - هر روز بهتر از دیروز

خداحافظ نامیدی - سلام زندگی

برای کسایی که می‌خواهند ذهنی آرام و بدون تنش روانی داشته باشند کتاب خداحافظ نامیدی سلام زندگی نوشته دیل کارنگی توصیه میکنم.

برشی از کتاب را اینجا آورده‌ام ، امیدوارم از خواندنش لذت ببرید‌. و درصورت تمایل صوتی آن‌را گوش کنید.


سلام بر خورشیدی که تازه طلوع کرده

به امروز نگاه کن ، چون زندگی واقعی این است .

تمام حقایق ما و واقعیت بودنمان در کوتاهی امروز خوابیده است ؛ لذت بزرگ شدن ، لذت حرکت و درخشش زیبایی .


دیروز عبارت از یک خواب بود و فردا تنها یک خیال است‌.

امروز را خوب زیستن ، دیروز را خوابی شیرین و فردا را سرشار از امید میسازد به همین دلیل یکبار دیگر به امروز نگاه کن و به خورشیدی که طلوع کرده سلام کن.

چرا این سؤالات را از خود نمی پرسید و پاسخ ها را در جایی یادداشت نمیکنید‌:

آیا با فکر کردن به باغچه ای پر از گل در فردای واقع در افق دوردست امروز خود را به تأخیر می‌اندازم آیا با فکرکردن به گذشته و احساس پشیمانی ، امروز خود را زهر میکنم ؟!

آیا صبح که از خواب برمی خیزم برای لذت بردن از ۲۴ساعت آن روز مُصِر هستم ؟!

آیا با زندگی در زمان حال و در بخش های تقسیم شده به روزها ، زندگی را به شکل قابل تحمل‌تر و قشنگ تر درآوردم

چه زمانی انجام دادن این کار را شروع خواهم کرد ؟ هفته دیگر فردا یا امروز ؟


می‌توانید کتاب صوتی خداحافظ نامیدی سلام زندگی را از اینجا دانلود کنید ⬇⬇⬇

رویای زندگی

خواب می‌دیدم پروانه‌ای هستم . حالا که بیدار شدم ، نمیدانم انسانی هستم که خواب پروانه بودن را میدید ، یا پروانه‌ای هستم که خواب می‌بیند انسان است

« چوانگ تزو _ فیلسوف چینی »

چرا مرگ بر نظام آمریکا !؟


خلاصه ای از جنایات 65 ساله آمریکا علیه ملت ایران

 

کودتای ننگین 28 مرداد 1332

شهادت دانشجویان انقلابی در 16 آذر 1332

حمایت و تحکیم پایه های حکومت استبدادی شاه

تأسیس سازمان مخوف و ظالم ساواک با همکاری اسرائیل(شاباک)

کشتار صد ها تن از مردم در قیام خونین 15 خرداد 1342

تحمیل قانون کاپیتولاسیون و تحقیر ملت بزرگ ایران

تبدیل سفارت خانه به لانه جاسوسی _ داخل ایران

مصادره اموال و دارایی های ایران و بلوکه کردن اموال ایران

هجوم نظامی و واقع طبس

کودتای نوژه

حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از صدام در 8سال جنگ تحمیلی و فرسایشی کردن جنگ

تأمین سلاح های شیمیایی عراق علیه ایران در جنک تحمیلی

حمله به کشتی ها و سکو های نفتی ایران

ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران و تقدیر از فرمانده ناو شلیک کننده

حمایت از سازمان ترورستی منافقین

اعمال تحریم های پی در پی و ظالمانه علیه ایران

تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه ملت ایران

ساخت فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی

تهدید مستمر ملت ایران به حمله نظامی

حمایت از گروهک های تروریستی به ویژه در مرز های ایران

حمایت از هر گونه فتنه یا اغتشاش در سال های 78_88_98

ترور مظلومانه دانشمندان هسته ای ایران

بدعهدی و نقض آشکار توفق نامه بین المللی برجام

ایجاد و حمایت از گروه های تروریستی به خصوص داعش

شهادت سردار عزیز دلها حاج قاسم سلیمانی

و ....



اینها فقط خلاصه ای از شرارت های آمریکا مربوط به ایران است و سایر اقدامات شیطانی و مداخلات در سایر کشور ها ذکر نشده است

نویسنده: علی حبّ نقی

مثبت باش



از دیگران شکایت نمیکنم

بلکه خودم را تغییر میدهم

چراکه کفش پوشیدن ، راحت تر از فرش کردن دنیاست


داستان شنیدنی فروش انگشتر الماس

 در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد.

در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید.

 آن زن را خداددادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت.

خدادادخان ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند.

 شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید.

 شوڪت وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد.

ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی. خدادادخان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد. من مال تو را مسترد می کنم.

 بعد از مدتی چنین شد. ڪریم خان وقتی انگشتر، نگین الماس را دید. نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد. انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد، انگشتر نگین شیشه ای را به خدادادخان برگردانند و بگویند ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر!

 شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره به شهر خوی فرستاد.

دست بالای دست بسیار است. گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟


 نقل از ڪتاب جوامع الحڪایات و والمواعظ الحسنات 

حکمت الهی

در بیمارستان ها وقت شام و ناهار ، غذاها خیلی متفاوت است .

به یک نفر سوپ، چلوکباب و دسر می دهند

و به یک کسی فقط سوپ می دهند

و به یک نفر حتی سوپ هم نمی دهند و می گویند که فقط آب بخور

به یک کسی می گویند که حتی آب هم نخور

جالب است که هیچ کدام از این بیماران اعتراض ندارند

 زیرا آنها پذیرفته اند که کسی که این تشخیص ها را داده است طبیب است و آن کسی که طبیب است حکیم است .

پس اگر خدا به یک کسی کم داده یا زیاد داده ، شما گله و شکوه نکنید که چرا به او بیشترداده ای و به من کمتر داده ای .

این کارها روی حساب و حکمت است


خدایا به داده و نداده ات شکر

کباب برگ _ ناهار امروزمون


 اینم از ناهار امروزمون کباب برگه 


فواید و آثار ایمان به خدا


 

[ فواید و آثار ایمان به خدا ]


1_  آرامش روحی :

✳️ مراد از آرامش روحی مومن این نیست که کسانیکه ایمان به خدا دارند با مشکلات مواجه نمی شوند و یا اینکه این افراد به راحتى همه گردنه هاى زندگى را طى می کنند ؛ چراکه زندگى انسان همواره مملو از مشکلات، فراز و نشیب ها و موانع است. اما کسانیکه ایمان واقعی به خدا دارند علیرغم همه مشکلاتى که سر راه آنها وجود دارد با آرامش کامل روحی بدون هیچ ترس و ناراحتی مشکلات را از سر راه خود برداشته و فراز و نشیب هاى زندگى را طى می کنند تا به سر منزل مقصود برسند. و به همین دلیل چنین افرادی هرگز دچار بیماری‏های روحی و روانی که معمولاً افراد بی ایمان گرفتار آن می‏شوند، نخواهند شد.

اما اینکه چه رابطه ایی بین ایمان به خدا و آرامش انسان وجود دارد آن را باید در ویژگی مومنان جستجو نمود که در اینجا فقط به چند مورد اکتفا می نمائیم .

✅ اول اینکه : کسانیکه به خدا ایمان دارند ؛ او را به عنوان قدرتی بی منتها دوست و یاور خود می دانند کما اینکه خداوند متعال در آیه 257 سوره بقره وعده داده : الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور . خداوند یاور مومنان است و آنها را از تاریکی به روشنایی می برد.

✅ دوم : کسانیکه به خدا ایمان دارند، بر او توکل می کنند زیرا قرآن، سوره طلاق/ 3 مى‏فرماید: وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافى است.

✅ سوم : کسانیکه به خدا ایمان دارند، نتایج امور را به او واگذار می کنند.

افرادیکه به خدا ایمان دارند با تکیه و اعتماد بر خداوند پس از انجام امور نتیجه کارشان را به او واگذار می کنند و اگر آن کار به نتیجه مطلوب نرسیده یقین دارند که حتما خداوند تنها دوست و یاور آنها می باشد این مساله را به صلاح بنده وی نمی دانسته لذا از این جهت آرامش دارند که اگر چه کارشان به نتیجه نرسیده اما ضرری متوجه آنها نشده چرا که حتما خداوند این امر را به صلاح فرد نمی دانسته.

✅ چهارم : کسانیکه به خدا ایمان دارند، به قضای الهی راضی می باشند.

✅ پنجم : کسانیکه به خدا ایمان دارند، در برابر امر خدا تسلیم می باشند. 


2_ ایمان به خدا سطح خواسته های انسان را ارتقاع می دهد:

ایمان به خدا مقاصد و آرمانها و خواسته هایی از ما را که به حکم طبیعت و غریزه بر محور فردیت و خودخواهی است از ما می گیرد و در عوض مقاصد و آرمانهایی به ما بر محور عشق و علاقه معنوی و روحانی به ما می دهد و در رسیدن انسان به مقاصد و آرمانها و در پیمودن راه بسوی آن مقاصد و اهداف مدد می دهد.


3_ خوش بینى:

یکى از آثار ایمان به خدا، خوش بینى به جهان خلقت و هستى است. ایمان به تلقّى انسان از جهان شکل خاصى مى دهد، به این نحو که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرفى مى کند. طبعاً این طرز تلقّى از جهان دید انسان را نسبت به نظام کلى هستى و قوانین حاکم بر آن خوش بینانه مى سازد.


4_ امیدوارى:

فرد با ایمان با ابزار خوش بینى و در پرتو روشن دلى، به نتیجه مطلوب تلاش هاى خود امیدوار است. در منطق فرد باایمان، جهان نسبت به تلاش هاى او بى طرف و بى تفاوت نیست، بلکه دستگاه آفرینش حامى افرادى است که در راه حق و حقیقت و درستى تلاش مى کنند.


5_ اطمینان خاطر:

از دیگر فوائد ایمان به خدا اطمینان خاطر است. انسان فطرتا جویای سعادت خویش است و از تصور رسیدن به سعادت غرق در مسرت می گردد و از فکر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه بر اندامش می افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب می گردد. آنچه مایه سعادت انسان می شود دو چیز است: 1- تلاش 2- اطمینان به شرایط محیط.

افرادیکه به خدا ایمان دارند با تکیه و اعتماد بر خداوند پس از انجام امور نتیجه کارشان را به او واگذار می کنند و اگر آن کار به نتیجه مطلوب نرسیده یقین دارند که حتما خداوندیکه دوست و یاور آنها می باشد این مساله را به صلاح بنده وی نمی دانسته لذا از این جهت آرامش دارند که اگر چه کارشان به نتیجه نرسیده اما ضرری متوجه آنها نشده چرا که حتما خداوند این امر را به صلاح فرد نمی دانسته.


6_ هدف دار شدن زندگی و نجات از پوچی:

یکی دیگر از آثار ایمان به خدا هدفمند بودن در کارهاست. زیرا مومن می‌داند که به خودی خود به وجود نیامده و خداوندی حکیم او را به صحنه گیتی آورده و برای هدف بس بزرگی که همانا بندگی پروردگار و جانشینی او در زمین است، خلق شده است و می ‌داند که باید از رفتار و گفتارش حساب بکشد،‌ قبل از اینکه روز حساب فرا برسد و می ‌داند که باید کار کند تا زندگی کند نه اینکه زندگی کند تا کار کند.

7_ احساس عزت و غلبه:

کسى که دلش با حق تعالى پیوند خورده است، ممکن نیست که ترس و بیم داشته باشد. چرا که او با همه کاره عالم سروکار دارد، پس، از چه بترسد؟ مومن همیشه خود را غالب مى‏ داند، چون با موجودى پیوند دارد که همه عوالم وجود مسخر او هستند. در آیات قرآن صفت «عزت» اختصاصا براى مومن به کار رفته است. عزت حالتى است براى روح که خویش را غالب مى‏بیند. چه کسى مى‏ترسد؟ آنکه خود را مغلوب مى‏نگرد. آنگاه که از جنود نفس که دشمنان درونى‏اند شکست خورد، از همه موجودات بیرونى نیز مى‏ترسد.


8_ وقت شناسی و نظم:

از دیگر فوائد ایمان به خدا این است که انسان را وقت شناس و منظم می نماید کسانیکه به خدا ایمان داردند از اوقات خویش در راه بهتر عبادت کردن خداوند و استفاده ی بیشتر از لحظات زندگی و سرعت گرفتن در انجام اعمال صالح بهره می برند به همین دلیل در نظم بخشیدن به زندگی خود بسیار کوشا هستند.


9_ نترسیدن از غیر خدا:

از آنجا که انسان مومن به واسطه ایمان، با خداوندی که همه امکانات و قدرت‏ ها در اختیار اوست پیوند می ‏یابد، از هیچ موجودی به غیر از خدا نمی ترسد و به عکس تمامی موجودات در مقابل او کرنش می کنند.


10_ تاثیر در دیدگاه و نگرش در تمامی ابعاد زندگی:

کسی که به خدا ایمان دارد همه چیز را در این دنیا خلاصه نمی کند بلکه علاوه بر این دنیا به دنیایی فراتر از جهان هستی نیز اعتقاد دارد تمامی اعمال و رفتار خود را بر همین اساس تنظیم می نماید به عنوان نمونه قیافة مرگ در چشم فرد با ایمان با آنچه در چشم فرد بى ایمان مى نماید، عوض مى شود. از نظر چنین فردى دیگر مرگ، نیستى و فنا نیست انتقال از دنیایى فانى و گذرا به دنیایى باقى و پایدار، و از جهانى کوچکتر به جهانى بزرگتر است مرگ منتقل شدن از جهان عمل و کشت است به جهان نتیجه و محصول. از این رو چنین فردى نگرانیهاى خویش را از مرگ، با کوشش در کارهاى نیک که در زبان دین «عمل صالح» نامیده مى شود برطرف مى سازد.


منبع: کانال دین و علم     https://t.me/Din_Va_Elm

ظاهری دلربا ، باطنی آلوده


ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ می‌کند؟ 

یکى ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎنى ﺩﺭﺷﺖ

ﺩﻭمى ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ

ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮستى ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!



ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ

یکى ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گران‌بها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎلى ﻭ ﺳﺎﺩﻩ

ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁبى ﮔﻮﺍﺭﺍ!

ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ می‌کنید؟


ﻫﻤگى ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎلى ﺭﺍ!

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: می‌بینید؟! ﺯﻣﺎنى ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍن‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ بى ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ!

ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسان‌ها ﺩﯾﺮ ﺭﻭ می‌شود...

تعجب و رنگ پریدگی انیشتین از آداب و رسوم ایرانیان


در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون، دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله "بور"، "فرمی"، "شوریندگر" و "دیراگ" و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند...


آقای دکتر خودشان کارت های دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست (لوتوس) تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گل ها را هم توضیح می دهند.
چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند.

دکتر می گفت:
"برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویالونش جایی نمی رود، تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد.
همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20دقیقه دیرتر آمد و گفت:
چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند.
من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم.

به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی، انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم.

من در پاسخ او گفتم:
ایرانی ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند.

برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد."

آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت بعدها انیشتین به من گفت: "وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست.
ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گلهای مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درخت ها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است."

بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را با خواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند و بعد این دعا را برای مهمانان تحلیل و تفسیر می کنند...

به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند.

بعد با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایی می کنند و کوک ویلون انیشتین را عوض می کنند و یک آهنگ ایرانی می نوازند.

همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند.

ایشان پاسخ می دهند که موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست.
انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند.

پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشم هایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت:
"دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره ی هفت سین را ببیند..."

آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود.


بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است.

تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه ی رویش...

ماهی با "م" به نشانه ی جنبش،

آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی،

شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ...

همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد.

آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرف ها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند.

یک کاسه آب هم روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند.

آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که فلسفه ی این کاسه 10هزارسال قدمت دارد.

آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست.

انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود.

از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟
می گوید:
"ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید.
علم شما کجا و علم ما کجا؟!"

خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز یا هر بهانه ی خوب دیگر، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند.
"خاطرات مهندس ایرج حسابی"


سال نو مبارک

هشت دقیقه !

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.


اکران فیلم شروع شد ، شروع فیلم سقف یک اتاق دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق , سه, چهار, پنج, ...,هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!

صدای همه در آمد !

اغلب حاضران سینما را ترک کردند !!


ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.


زیرنویس فیلم:

 این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و ما طاقت نداشتیم ...


خنده داره نه؟!

این مطلب واقعاً تأمل برانگیزه. به نظر شما مشکل از کجاست؟!
چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!
چقدر خنده داره که ...


چقدر خنده داره که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره!

چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی کهمی خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم

چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون

نمی گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانیتر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم!

چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!

چقدر خنده داره که سعی می کنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعتیک مسجد تمایل داریم!

چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما بقیه برنامه هارو سعی می کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می کنیم!

چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن!

چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنیم به سرعت آتشی که درجنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می گیره اما وقتی سخنو پیام الهی رو می شنویم دو برابر در مورد گفتنیا نگفتن اون فکر می کنیم!
خنده داره اینطور نیست؟

دارید می خندید ؟

دارید فکر می کنید؟

این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.

آیا این خنده دار نیست که وقتی می خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی ها را از لیست خود پاک می کنید؟ به خاطر اینکه

مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند. 

این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره


kashkul1.blogfa.com

عبادت

نماز از جلوه های زیبای عبادت خداوند

با خدا

 خــــدایاامــــــروز دلم را به تو می سپارم


 دلــــــــی که همچون یک دفتــــر

 پــر است از غــم، دلتنگی،  گناه و آرزو

 خـــــــدای من با دستـــان مهـربانـت قـلمی به دست گیر

 و به لــطف خود ...

 پاک کن گناهانم را

 خط بزن غم هایم را

 تایید کن آرزوهایم را

روز زندگی ...



اگر روزی محبت کردی بی منت


 لذت بردی بی گناه


 بخشیدی بدون شرط


 بدان آن روز واقعاً زندگی کردی ...





حکایت شنیدنی _ بندگی آهنگر


آهنگری تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. 

اما با تمام پرهیزگاری، در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد. حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد.


یک روز دوستش به وی گفت: «واقعا که عجبا! درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده، نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگی‌ات بهتر نشده.

آهنگر با کمی مکث پاسخ داد:

می دانی چطور فولاد خام را به شمشیر تبدیل می کنم؟


اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم.


آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:

می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :


«خدای من، از آنچه برای من خواسته‌ ای صرفنظر نکن تا شکلی را که  می‌خواهی، به خود بگیرم. به هر روشی که می‌پسندی ادامه بده ؛ هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکن».

من در مسیر دانشگاه


من در حال رفتن به دانشگاه

توجه : البته در سمت راست جاده

در پیری توبه خواهم کرد

در پیری توبه خواهم کرد


کسایی که میگین در پیری توبه خواهم کرد :
حواسمون باشه ! قبرها پر است از جوانانی که میخواستند در پیرى توبه کنند ، اما …


{ در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست }

{ ور نه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار }


هرقدر هم که گناهانمان زیاد باشد باز خداوند آنها را میبخشد

البته با وجود این سه شرط :


1) پشیمانی از گناه

2) عدم تکرار گناه

3) جبران گناه