علی حب نقی

علی حب نقی

علی حب نقی - هر روز بهتر از دیروز
علی حب نقی

علی حب نقی

علی حب نقی - هر روز بهتر از دیروز

تفاوت عاشورا با "ashura" در گوگل !


اگر به جای کلمه فارسی "عاشورا" بخواهید کلمه "ashura" را در گوگل جستجو کنید نتایج بسیار متفاوتی را خواهید یافت !!


پس هرچیزی را که در فضای مجازی ببینیم زود باور نکنیم .

شیعه کیست ؟

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که شیعه باشد ؟! همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ! بالاخره آخوند مسجد از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم جوان به او نگاهی کرد و گفت با من بیا! بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به او گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک او احتیاج دارد ! آخوند و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی آخوند پیر خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد ! جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا شیعه دیگری در بین شما هست ؟! افراد حاضر در مسجد یا دیدن چاقوی خونی همه پا به فرار گذاشتند !


حالا دیگه فکر کنم بدونید که چرا اما زمان تا به حال ظهور نکردهخواب

تفاوت انسان های بزرگ , متوسط , کوچک


انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند
انسان های متوسط در باره وقایع سخن می گویند
انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند
****
انسان های بزرگ درد دیگران را دارند
انسان های متوسط درد خودشان را دارند
انسان های کوچک بی دردند
****
انسان های بزرگ عظمت دیگران را می بینند
انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند
انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند
****
انسان های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند
انسان های متوسط به دنبال کسب دانش هستند
انسان های کوچک به دنبال کسب سواد هستند
****
انسان های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند
انسان های متوسط پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد
انسان های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند
****
انسان های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
انسان های متوسط به دنبال حل مسئله هستند
انسان های کوچک مسئله ندارند
****
انسان های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمی گزینند
انسان های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند
انسان های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرند

علی حب نقی

جنگ


 
تمام تاریخ عبارت است از ...

 جنگ دو سرباز که همدیگر رانمی شناسند و می جنگند ... 

 برای دو نفر که همدیگر را می شناسند و نمی جنگند !


 گریهگریهگریه


 دکترعلی شریعتی 


 البته به جز پیامبران و امامان که در همه حال با خدا را در نظر داشتند

من هستم به خاطر اینکه تو هستی


روزی یک جامعه شناس پیشنهاد یک مسابقه را به بچه های قبیله ای در آفریقا داد.

او به یک درخت اشاره کرد و به آنها گفت: یک سبد پر از میوه در نزدیکی آن درخت قرار دارد

هر کدام از شما خودش را زودتر به آن درخت برساند ... صاحب آن سبد خواهد شد

وقتی به آنها فرمان شروع مسابقه را داد

آنها در کمال ناباوری دست یکدیگر را گرفتند و با هم به سمت درخت رفتند و درنهایت میوه ها را با هم تقسیم کردند

او که شگفت زده شده بود... از آنها دلیل کارشان را پرسید و بچه ها در پاسخ گفتند:

UBUNTU   UBUNTU

در فرهنگ آفریقا یعنی : "من هستم به خاطر اینکه تو هستی"

حجاب و آزادی


هیچ کس با نام آزادی ، دیوار خانه خود را برنمی دارد .


هیچ صاحب گنجی گوهر خود را در معرض دید دیگران قرار نمی دهد .


هیچ باغبانی  را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است .

 

اگر در مقابل پنجره خانه ات توری نزنی از نیش پشه ها و مزاحمت مگس ها در امان نخواهی بود . راه ورود پشه ها را میبندی خود را مصون ساخته ای نه محدود .

علی حب 

کلاغ و روباه ورژن 2

کلاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست.

روباه گرسنه ای که از زیر درخت می گذشت، بوی پنیر شنید، به طمع افتاد و رو به کلاغ گفت:…..

ای وای تو اونجایی، می دانم صدای معرکه ای داری!چه شانسی آوردم!

اگر وقتش را داری کمی برای من بخوان … کلاغ پنیر را کنار خودش روی شاخه گذاشت و گفت:

این حرفهای مسخره را رها کن اما چون گرسنه نیستم حاضرم مقداری از پنیرم را به تو بدهم.

روباه گفت: ممنونت می شوم ، بخصوص که خیلی گرسنه ام ، *اما من واقعاً عاشق صدایت هم هستم

کلاغ گفت : باز که شروع کردی اگر گرسنه ای جای این حرفها دهانت را باز کن، از همین جا یک تکه می اندازم که صاف در دهانت بیفتند.

روباه دهانش را باز باز کرد.

کلاغ گفت : بهتر است چشم ببندی که نفهمی تکه بزرگی می خواهم برایت بیندازم یا تکه کوچکی.

روباه گفت : بازیه ؟ خیلی خوبه ! بهش میگن بسکتبال .

خلاصه … بعد روباه چشمهایش را بست و دهان را بازتر از پیش کرد و کلاغ فوری پشتش را کرد و فضله ای کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد.

روباه عصبی بالا و پایین پرید و تف کرد : بی شعور ، این چی بود

کلاغ گفت :کسی که تفاوت صدای خوب و بد را نمی داند، تفاوت پنیر و فضله را هم نباید بفهمد

تماشاگران فوتبال ...


من نمیدونم هدف تماشا گران فوتبال از پیگیری مسابقات چیه ؟

 

ورزش و تندرستی برای بازیکنان میمونه !متفکر


معروف شدن واسه خودشون .کلافه


پولشم که واسه ....قهر


حالا چیزی که برای ما میمونه همش حرص و جوش و تلف کردن وقته که هیچ فایده ای به زندگی مون ندارهتعجب 


ادامه مطلب ...

نظر ادیان در رابطه با حجاب


تلمود (کتاب یهودیان) : اگر زنی به نقض قانون یهود بپردازد مثلاً بی آنکه سر را پوشانده باشد به میان مردم برود و یا صدایش آنقدر بلند باشد که چون در خانه اش حرف میزند همسایگان بشنوند ، مرد حق دارد بدون پرداخت کتوبا (مهریه) زن را طلاق دهد .

انجیل : زنان ، باید خوشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و عفاف نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها .

گاتا (کتاب زرتشت) : اصل آزادی اقتضا میکند جهت عدم سلب آزادی دیگران و عدم تهییج قوه شهویه دیگران پوشش و حجاب را رعایت کنند.

آیا ارزش زنان در اینهاست ؟

آیا ارزش زنان در اینهاست ؟



بیایید از تفکر غربی فاصله بگیریم .

انتخاب سرنوشت

بسم الله

f

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند. مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.

سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد. پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت  . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ...

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است!لبخندگریه

 قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز! کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...

این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند.و بالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار ارواح گذشتگان و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد

دکتر شریعتی

بای بایدر ادامه ازشما درخواست دارم ترجمه آیه 6 سوره جاثیه رو بخونید !بای بای

خوشبختی

تمام لحظات زندگی را در راه رسیدن به خوشبختی گذراندیم .اوه

 

در حالی که خوشبختی همان لحظاتی بود که از دست رفت .گریه

دانلود خطابه غدیر (متن + ترجمه) + فایل های صوتی

دانلود خطابه غدیر (متن + ترجمه) + فایل های صوتی

خطابه غدیر سخنرانی پیامبر اکرم (ص) است که در آخرین سفر حج ایشان (حجة الوداع) در محل معروف غدیر خم ایراد شد. دراجتماع پر شور آن روز بیش از یکصد و بیست هزار نفر حضور داشتند. در این سخنرانی که به دستور خداوند متعال ایراد شد و نزدیک به دو ساعت طول کشید پیامبر اکرم (ص) با بیان اجمالی از مباحث اعتقادی ، اجتماعی واحکام اسلام علی ابن ابیطالب علیه السلام را به عنوان جانشین خود منصوب فرمودند و به مردم فرمان دادند تا با لقب امیرالمومنین با ایشان بیعت کنند و در پایان مراسم آیه شریفه (الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی) در شان این مناسبت نازل شد.

در آن روز پیامبر (ص) به همگان دستوردادند که پیام ایشان را به کسانی که غائب بودند و همه والدین تا روز قیامت به فرزندان خود برسانند. (فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الی یوم القیامة) و این مسؤولیت سنگین را بر دوش تمامی ما مسلمانان تا روز قیامت نهادند. پس دست به دست هم داده ایم تا این پیام را به گوش جهانیان برسانیم. 
ادامه مطلب ...

قرآن آنلاین

0

قابلیت ها: 
امکان جستجو در متن قرآن.
امکان دسترسی سریع به سوره ، آیه ، جزء و صفحه دلخواه.
قابلیت قرائت همزمان قرآن با 29 صوت بسیار زیبا از 25 قاری بین المللی و همچنین ترجمه‌های گویای فارسی و انگلیسی
امکان انتخاب 101 ترجمه قرآن از 41 زبان زنده دنیا.

مشاهده ترجمه قرآن، تنها با قرار گرفتن مکان نما بر روی آیه مورد نظر.
امکان انتخاب تعداد تکرار آیه ، سوره ، صفحه و جزء جهت حفظ قرآن.
امکان افزودن قاری (به عنوان مثال جهت شنیدن ترجمه گویای فارسی ، انگلیسی و یا هر دو بعد از قرائت هر آیه)
و بسیاری امکانات دیگر.
با تشکر از وب سایت تنزیل

برای مشاهده اینجا کلیک کنید

عشق دختر نابینا

دختری بود نابینا

که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنیا تنفر داشت
و فقط یکنفر دلداده اش را دوست داشت و با او چنین گفته بود :
« اگر روزی قادر به دیدن باشم
حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم
عروس تو خواهم شد »
***
و چنین شد که آمد آن روزی که :

یک نفر پیدا شد که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را
رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست .
***
دلداده به دیدنش آمد
و یاد آورد وعده دیرینش شد :
« بیا و با من عروسی کن
ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام » *** دختر برخود بلرزید
و به زمزمه با خود گفت :
« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ » دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسری با او نیست
***
دلداده رو به دیگر سو کرد
که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت :
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی »دل شکستهدل شکسته

توبه 100%

من به همین صفات خداوند دل خوشم که خداوند توبه پذیر و بسیار آمرزنده و مهربان است .

 

هر چهقدر هم که گناهانمان زیاد باشد باز خداوند آنها را میبخشد , البته با وجود سه شرطه زیر :


1) پشیمانی     2) عدم تکرار     3) جبران


ابلیس

پیامبر شیطان را دیدند که ناراحت است ،از ابلیس پرسید که چرا ناراحت هستی ؟ابلیس گفت که بخاطر پنج کار امت تو من ناراحت هستم :هر کاری را با بسم الله شروع می کنند و این کار من را از آنها دور می کند ،برای تصمیم گیری هر کاری انشاءالله می گویند، وقتی به یکدیگر می رسند سلام می کنند ،وقتی گناه می کنند توبه می کنند و به سوی خدا بر می گردند و وقتی نام محمد را می شنوند صلوات می فرستند. پیامبر فرمود: بر این پنج کار مداومت بکنید تا شیطان از شما دور بشود . شیطانگریهعینک

حجاب

1








  گوهری باش ولی در صدف و پوشیده


زرشناس آید و جایت بدهد بر دیده















خدا یا



خدایا 

 به فکرمان.............منطق

 به قلبمان...............آرامش

 به روحمان ..............پاکی

 به وجودمان............ آزادی

 به چشم هایمان.........زلالی

 به زندگی مان ............عشق

 به دوستی مان........... تعهد

 و به تعهدمان..............صداقت

 عطا کن!(آمین)

مهندس شهید جعفر حب نقی

کسان مرد راه خدا بوده اند


که آماج تیر بلا بوده اند




۱۱:۴۱ ۱۳۹۰/۵/۳۰


مهندس شهید جعفر حب نقی به سال 1333 ازپدری به نام عبدالحسین  ومادری به نام خدیجه در خانواده ای  مومن ومعتقددر شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود  .ازآنجا که در زمان کودکی پدر خود را از دست داد مرگ پدر مصیبتی بر دیگر مشکلاتش بود با این حال با پشتکار دوران مدرسه را به پایان رسانید. ایشان از  دوران کودکی بسیار مودب ومعتقدبود فعالیت هایش را از دوران نوجوانی وبا عضویت در انجمن اسلامی آغاز کرد. چراکه این دوران همزمان با آغاز انقلاب ودرگیری با حزب دمکرات بود. این شهید بزرگوار دبیرستان را با موفقیت گذراند ودر سال 1352 از دانشکده کشاورزی تبریز در رشته گیاه پزشکی پذیرفته شد .  ودر سال 1356 دوره کارشناسی را به پایان رسانید.

ورود به دانشگاه برای جعفر نقطه عطفی بود تا هرچه بیشتر ماهیت رژیم جنایتکار و وابسته پهلوی را شناخته وبا آن به مبارزه برخیزد.وعلیرغم حضور در فعالیت های مذهبی وسیاسی در دانشگاه به تحصیل علم اهمیت می داد. او فعالانه در جنبش نوپای اسلامی دانشجویی شرکت کرد وچون اسلام را به عنوان تنها روش وایدئولوژی پذیرفته بود با تمام دارائیش (جسمی وفکری ) جانفشانی می کرد. پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در سال 54 وانجام خدمت وظیفه مبارزات ایشان به نقطه اوج خود رسید ودر این رابطه بیشتر به سازماندهی توده های مسلمان می اندیشید . پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دیگر برادران همرزمش در یکی از کلانتری ها مشغول خدمت شد وبه گفته یکی از دوستانش در آن موقع جعفر شب وروز نداشت وفعالانه فعالیت می کرد. در اوایل سال 58 هنگام تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارومیه که اغلب جوانان متعهد ومبارز مسلمان در آن شرکت داشتند به سپاه پیوست شدت علاقه واخلاصی اش از وابستگی به حدی بود که کاری را که در در رشته تخصصی اش در یک شرکت با حقوق هنگفت (100000) ریال به وی پیشنهاد شده بود رد کرد وبه فعالیت بی امانش در سپاه ادامه داد. ایشان علیرغم اعتقاد به نارسایی ها واعمال غیر مکتبی دولت مردان که در این مرحله بنا به امر امام (ره) بایستی برای حاکمیت انقلاب تلاش کرد وشکست انقلاب اسلامی را شکست سهمگینی برای اسلام ومستضعفین می دانست ومی گفت " این جنگ ومبارزات دیگر ما به خاطر حفظ حاکمیت سیاسی انقلاب وخط امام ومکتب است ونه حفظ قدرت ویا محبوبیت ." همیشه از اختلاف دولتمردان بر سر "خط من " وگروه گرائیها می نالید وخط امام را که در عدم آلودگی به قدرت طلبی وخط اخلاص وتوکل خلاصه می دید برهمه آنها ترجیح می داد.

این شهید مخلص 4 ماه قبل از شهادتش با فردی از یک  خانواده متدین ازدواج کرد وطبق گفته دوستانش این ازدواج هرگز نتوانست در کم وکیف فعالیتش تاثیر کند واحیاناً وابستگی بیاورد جعفر در پیاده کردن مبانی وصول مکتب تاکید فراوان می کرد وخود در بین دوستانش از لحاظ تقوا الگو بود وبرای برادرانش در سپاه وخانواده ، مظهر ایثار ومهربانی وفداکاری بود وچیزی که همیشه با نام ایشان عجین گشته است اخلاق نیکو ، سادگی وکم حرف زدن ورفتار اسلامی اش است. از خصوصیات دیگر این شهید تاکیدش بر نظم وانضباط در کارها بود به طوری که از هرگونه عمل نامنظم وعدم سازماندهی رنج می برد. در مقابل مشکلات صبور بود به سکوت وتنهایی بیشتر علاقه داشت تا حرف زدن ،وهنگام حرف زدن طوری حرف می زد که کسی از او نرنجد.

ایشان علاقه فراوانی به جنگ با کفر وسدکنندگان راه خدا ورسول ودر واقع جهاد داشت وهمواره آرزوی مرگ سرخ را داشت ولی از طرف دیگر آنقدر هم ساده اندیش نبود که هر کشتنی را شهادت محسوب کند بلکه بر نیت واثر وگواهی شهید اهمیت وافر نشان می داد ومی گفت : مهم نیت انسان است واگر نیت خالص باشد عمل ارزش دارد وگرنه ریا وتزویر خواهد بودهمچنین از مرگ بی ثمر می ترسید ومی گفت شهادت بایستی در اجتماع ودر مردم تحول فکری و... بیافریند وبدین جهت شهادت نادر علیزاده که با رخنه در تشکیلات حزب دموکرات توانسته بود در یک جلسه سرهنگ عباسی (مغز متفکروطراح جنگ کردستان ) را ترور کند وخود نیز شهید شود در وی اثر فراوانی داشت وهمیشه اورا تحسین می کرد وبه  خاطر همین علاقه اش به مبارزه رودررویی با مشرکین وکفار بود که در اغلب درگیری ها شرکت داشت از جمله درگیری های سرو واطراف شهر ارومیه خلع سلاح دهات ودرگیری نقده وآزادسازی مهاباد حضور فعال داشت ویکی از مهره های کلیدی واحد عملیات واطلاعات سپاه ارومیه بودند.

 ومی گفت : انسان در درگیری ها به حرکت در می آید وخالصتر می گردد .

سرانجام در  تاریخ 19/7/59 کاروان زمانه شهادت آفرین وشهادت طلب نزد مهندس شهید حب نقی رسید وهنگامی که مزدوران آمریکایی در پی اجرای توطئه وحشتناک شیطان بزرگ مبنی بر اشغال شهر ارومیه در زمانی که ملت قهرمانمان در پی مبارزه رودررو با کفار بعثی بودند می رفت تا ضربه تعیین کننده ای بر پیکر انقلاب وارد سازد جعفر ایثارگرانه به پیش تاخت وهمچون کوه با ایمان راسخ در مقابل توطئه ایستاد ودر حالی که دوستانش او را از رفتن به محل درگیری منع می کردند سر به سجده خدا وقوانینش گذارد واز اسلام وانقلاب دفاع نمود  ودر درگیری با مهاجمین  دمکرات در وضعیتی که  افراد حزب تا اطراف لشکر 64 پیشروی کرده بودند در بالای پشت بام یکی از شهروندان تیری به قلب ایشان اصابت وبلافاصله به شهادت رسید  وسرانجام به آرزویش که هماناشهادت بود رسید وبه خیل شهدا پیوست .

شهید حب نقی به امت قهرمانمان فرمودند: سینه ما برای نیزه هایتان مهیاست اما به سازش و تسلیم هرگز تن نخواهیم داد.

روحش شاد ویادش گرامی